خیانت به دنیای کودکان
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۳۲۱۲۷
به گزاش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، کودکان زیادی با چهرههایی که نشانی از کودکی ندارد وباآرایشهای زیاد دربسیاری از تبلیغات و فضای مجازی حضور دارند و بهنوعی قربانی بازیهای والدین خود میشوند. خردسالانی که رفتار آنان با همسن و سالانشان هماهنگ نیست و خیلی زود وارد مسابقات زیبایی بزرگسالان میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کودکان با تغییر شکل ظاهری زود هنگام، مستعد آسیبهایی از سوی جامعه میشوند. از طرفی رواج چنین موضوعاتی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به همهگیر شدن آن و فاصله گرفتن زود هنگام خردسالان از دنیای کودکی منجر میشود. دنیایی که زیباییهای دیگری دارد که برای بچهها جذابتر است، اما والدین با هدایت کودک به سمت زیباییهای ساختگی، آنان را از لذت بردن این دوره محروم میکنند.
کاشت ناخن و مژه برای کودکان، اتفاقی است که در کشور ما و متاسفانه برخی کشورهای درگیر سودای مد و فضای مجازی در حال رخ دادن است. در حالی که در کشورهای دیگر استفاده از لوازم آرایشی، ادکلن و ابزارهای زیبایی بزرگسالانه برای کودکان را نوعی بهرهکشی جنسی بهشمار میآورند و در صورت تعمد، قوانین حامی برای کودکان وجود دارد.
تغییر شکل ظاهری زود هنگام کودکان
استفاده از مواد آرایشی برای کودکان هم به لحاظ جسمانی و هم روانی بسیار آسیب زاست. معصومه تختی، درمانگر و مشاوره خانواده و کودک با اشاره به تبعات انتشار ویدئوهای انجام کارهای زیبایی برای کودکان به جامجم میگوید: در فضای مجازی انتشار چنین کارهایی را از سنین کودکی بسیار شاهدیم که متاسفانه آسیبهای زیادی برای بهداشت پوست و ناخن به همراه دارد. البته از نظر روانی کودکان را در معرض کارهای مختلفی قرار میدهیم که برای سنشان مناسب نیست و این کار بهنوعی آزار جسمی، سوءاستفاده روانی، عاطفی و اجتماعی برای بچهها محسوب میشود. این والدین برای رفع مقاصد تجاری و جذب دنبال کننده، کودکان خود را با این روشها در معرض دید قرار میدهند. این در حالی است که کودکان با تغییر شکل ظاهری زودهنگام مستعد آسیبهایی از سوی جامعه میشوند، روابط بین فردی آنها بهطور ناسالم شکل میگیرد و افت تحصیلی پیدا کرده و هدفها و آرزوهایشان نیز دستخوش تغییر میشود. تختی بر این باور است که عزت نفس کودکان با این کار به تایید دیگران شرطی میشود و احتمال اینکه کودک در آینده پذیرش خود را بدون قید و شرط نداشته باشد، بسیار زیاد است و بسیار زودتر فضایی ایجاد میشود که خود را با دیگران مقایسه کند.
دنیای کودکی یا زیبایی پیش از موعد
«دنیای کودکی تجربه نیازهای طبیعی است که بیشتر در قالب بازی و ارتباط با همسن و سالان شکل میگیرد. اگر کودکان را از این دوران محروم کنیم و بیشتر وقتشان صرف چنین فعالیتهایی شود، ممکن است از سوی همسالان خود مورد پذیرش قرار نگیرند و نتوانند ارتباط طبیعی و سالمی را با آنان داشته باشند. بهنوعی زبان و دنیای ارتباطی مشترک خود را با سایر کودکان از دست بدهند.» این را تختی میگوید، چراکه اگر کودکی بتواند از فعالیتهای ورزشی و هنری، امتیازاتی به دست آورد که او را در گروه دوستان و جمع خانواده ممتاز کند، عزت نفس او بالا میرود. این مشاور خانواده ضمن بیان این موضوع که آسیب به کودکان در سنین پایینتر جدیتر است، تصریح میکند: بچهها پردازش منطقی نداشته و بیشتر تحت تاثیر هیجانات قرار میگیرند. از طرفی کودکان بیشتر اوقات تمایلی به انجام چنین کارهایی ندارند وبه اجبار این کار را انجام میدهند و اینها دوجانبه آسیب میبینند؛ اجبار به کاری که تمایل ندارند و اینکه در آینده چه اتفاقی رخ میدهد و آنان چگونه میتوانند نه گفتن را بیاموزند؟ البته عواقب این کارها کم نیست و اگر به سمت خودنمایی و تایید گرفتن از دیگران با استفاده از ابزارهای فیزیکی و ظاهری بروند، ابعاد دیگر شخصیتیشان را فراموش میکنند.»
نقض حقوق کودکان
به صورت کلی درمعرض قرار دادن کودکان درفضای مجازی نوعی کودک آزاری وتجاوز به حریم خصوصی آنهاست. درصورتی که شاید برای کودکان در آینده دیدن تصاویر و ویدئوهایشان در چنین فضاهایی، خوشایند نباشد. تختی با بیان نقش مهم والدین و رسانهها در چنین اقداماتی میگوید: «خردسالان از همان سنین کودکی تحت تعلیم و تربیت پدر و مادرانشان هستند یا این تعلیمات با آموزشهای مستقیم یا با الگو شدن خود والدین همراه است. به سبب اینکه کودک اختیار، قدرت و کنترل زیادی روی این مسائل ندارد. چه کسی این موضوع را مدیریت میکند و در دسترس کودکان قرار میدهد؟ چه کسی تعاملات کودک را با دنیای رسانهای تنظیم میکند؟ در حالی که رسانه را بدون هیچ حدو مرزی در اختیار کودکان قرار میدهیم در صورتی که کودکان بسیار کنجکاو و مقلدان بسیار ماهر و تحلیلگران بسیار ضعیفی هستند. یعنی قدرت تفکر ندارند؛ بنابراین والدین باید درخصوص برقراری ارتباط کودک با رسانهها نظارت لازم را داشته باشند.»
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: کودک والدین چهره زیبایی فضای مجازی برای کودکان فضای مجازی کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۳۲۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش